به گزارش مشرق، فارس نوشت: حضرت زينب (س) روز پنجم جمادى الاولى سال پنجم يا ششم هجرى قمري ديده به جهان گشود. پدرش حضرت امير المؤمنين علي (ع) و مادرش حضرت فاطمه زهرا (س) مىباشد. (الارشاد ج 1 ص 354)
پس از تولّد، حضرت فاطمه (س)، دخترش را نزد حضرت على (ع) بردند و از ايشان خواستند که نامى براى وى انتخاب نمايد، امير مؤمنان (ع) فرمود: «از پيامبر (ص) پيشى نمىگيرم» و در آن هنگام، پيامبر اسلام (ص) در مسافرت بودند.
پس از بازگشت، على (ع) به محضرشان شرفياب شد و از ايشان درخواست کرد که براى دخترش نامى انتخاب بکند. رسول خدا (ص) فرمودند: من هم از پروردگارم پيشى نمىگيرم. در اين هنگام جبرئيل نازل شد و درود پروردگار را ابلاغ فرمود و گفت: نام اين دختر را «زينب» انتخاب کن زيرا خداوند چنين فرموده است.
حضرت زينب (س) لقبهاى فراوانى دارد که برخي از آنها عبارتاند از: صدّيقه صغرى، عقيله بنىهاشم، عارفه، عالمه غير معلّمه، فاضله، کامله، عابده آل ابىطالب. (نک: زينب کبري، جعفر نقدي، ص 17)
ايشان در زمان رحلت پيامبر اعظم (ص) پنج ساله بود و چنانکه برخى از مورّخين نوشتهاند: حضرت زهرا (س) به زينب کبري سفارش کرد که در کنار برادرش حسين (ع) باشد و بعد از او براى آنها مادر باشد، زينب هم هيچگاه اين سفارش مادر را فراموش نکرد. (نک: السيدة زينب عقيلة بني هاشم، بنت الشاطي، ص 41)
زمانى که زينب (س) پا به سنّ ازدواج گذاشت، با اينکه خواستگاران زيادى داشت با عبداللهبن جعفر يعني پسر عموى خود ازدواج کرد. همسر حضرت زينب کبري (س) مردى شايسته بود و لياقت همسرى وي را داشت. برخى از مورخان، تاريخ اين ازدواج را سال هفدهم هجرى مىدانند. ثمره اين ازدواج چهار و يا پنج فرزند مىباشد که دو فرزند، به نامهاى عون و محمد در کربلا به شهادت رسيدند. (نک: اعلام الوري ص 203، اسد الغابه ج 5 ص 469، منتخب التواريخ ص 94)
*علاقه امام حسين (ع) به زينب کبري (س)
امام حسين (ع) نسبت به زينب (س) احترام ويژهاى قائل بود به طورى که هرگاه زينب نزد حضرت ميرفت، امام مىايستاد و زينب را در جاى خود مىنشاند و اين نشانه منزلت و عظمت زينب (س) بود (زينب الکبري، جعفر نقدي ص 22)
علاقه زينب کبري و امام حسين (ع) نسبت به يکديگر در زمان کودکى نيز زبانزد خاص و عام بود، به طورى که زينب (س) آرام نمىگرفت مگر در کنار امام حسين (ع) و اين مطلب را حضرت زهرا (س) به پيامبر اکرم (ص) خبر داد. رسول خدا (ص) سخت گريستند و به حضرت زهرا (س) مصيبت اين دو را خبر دادند و يادآور شدند که اينها در غم و اندوه هم شريک هستند.
همچنين نقل مىکنند که امير المؤمنين (ع) در هنگام ازدواج زينب (س) با عبداللهبن جعفر شرط کرد که اگر زينب خواست همراه برادرش حسين (ع) به مسافرت برود عبداللَّه مانع نشود و به او اجازه بدهد. (زينب الکبري، جعفر نقدي ص 22)
*وصيت امام حسين (ع) به زينب کبري (س)
امام حسين (ع) به خاطر حفظ جان امام زين العابدين (ع) حضرت زينب را به عنوان وصىّ خويش انتخاب کرد. (بحارالانوار ج46 ص 19؛ کمال الدين و تمام النعمة ج 2 ص 507)
شهيد مطهري ميگويد: از عصر عاشورا زينب تجلى مىکند. از آن به بعد به او واگذار شده بود. رئيس قافله اوست چون يگانه مرد زين العابدين (سلام الله عليه) است که در اين وقت به شدت مريض است و احتياج به پرستار دارد تا آنجا که دشمن طبق دستور کلى پسر زياد که از جنس ذکور اولاد حسين هيچ کس نبايد باقى بماند، چند بار حمله کردند تا امام زين العابدين (ع) را بکشند ولى بعد خودشان گفتند: «انَّهُ لِما بِهِ» اين خودش دارد مىميرد. و اين هم خودش يک حکمت و مصلحت خدايى بود که حضرت امام زين العابدين (ع) بدين وسيله زنده بماند و نسل مقدس حسين بن على (ع) باقى بماند. يکى از کارهاى زينب پرستارى امام زين العابدين است. (مجموعهآثار استاد شهيد مطهرى، ج17، ص: 407)
*عبادت زينب کبري (س)
يکى از ويژگىهاى اين بانوى بزرگوار اسلام، حالت معنوى و ارتباط قوى او با آفريدگار جهان بود.
نقل کردهاند حتّى در شب يازدهم محرم که شب شام غريبان بود نماز شبش ترک نشد؛ منتهى به خاطر ضعفى که بر وى عارض شده بود نماز شب خويش را در آن شب نشسته خواند. (حياة الامام الحسين، باقر شريف القرشي، ص 309)
حضرت زينب (س) در عبادت شبيه حضرت زهرا (س) بود، تمام شبها را به عبادت، تهجّد و تلاوت قرآن سپرى مىکرد. در طول عمر تهجّد و شب زنده دارىاش ترک نشد حتّى در شب يازدهم محرّم.
امام زينالعابدين مىفرمايد: در شب يازدهم محرم ديدم (حضرت زينب) نشسته نماز مىخواند. همچنين فرمود: با اين همه مصيبت و اندوهى که به ما روى آورده اما در مسيرى که به شام مىرفتيم نافلههاى شب عمهام اصلًا ترک نشد.
امام حسين (ع) در آخرين وداع با خواهرش زينب به او فرمود: «يا اختاه لاتنسينى فى نافلة اللّيل» خواهرم مرا در نماز شب فراموش نکن. همچنين از فاطمه دختر امام حسين (ع) چنين نقل شده که: عمّهام زينب در شب دهم محرم در محراب عبادت مشغول مناجات بود و با خدا راز و نياز مىکرد در حالى که چشمى از ما به خواب نرفته و ضجّههاىمان آرام نشده بود. نيز از امام سجاد نقل شده: هنگامى که ما را از کوفه به سوى شام حرکت مىدادند عمهام زينب مرتب نمازهاى واجب و مستحب خويش را انجام مىداد و در بعضى از منازل نمازش را نشسته مىخواند، وقتى سبب را پرسيدم؟ گفت: به خاطر گرسنگى و ضعف؛ زيرا سه شبانه روز غذا نخورده بود و سهم غذايش را در ميان کودکان تقسيم کرده بود. (زينب الکبري، جعفر نقدي ص 61، اسيران و جانبازان کربلا، محمد مظفري، ص 89)
*علم زينب کبري (س)
حضرت زينب با قدم گذاشتن در راه تهذيب نفس، مورد لطف پروردگار قرار گرفت. وى از جدّ، پدر، مادر و برادرانش که متّصل به منبع علم الهى بودند، کسب فيض کرد و به درجه اى از علم دست يافت که رتبه او را از ديگر مردم ممتاز ساخت. علاوه براين، بر اساس روايتى از امام سجاد عليه السلام، آن حضرت از علم لدنى و افاضهاى خداوند متعال بهرهمند بوده است. (انتِ بحمد الله عالمة غير معلمة. بحار الانوار ج 45 ص 164، زينب کبري، فيض الاسلام ص 134)
زينب کبرى (س) براى زنان، در جلسات مختلف، فقه و تفسير قرآن مى گفت و مدتى در مدينه از جانب امام سجاد (ع) در زمينه احکام الهى و فتوا، نيابت داشت. همچنين روايات زيادى از جمله «خطبه حضرت زهرا سلام الله عليها» را نقل نموده است. (نک: زينب بنت الامام اميرالمومنين، ص 11؛ شرح نهج البلاغة، ابن ابي الحديد ج 16 ص 211)
*صبر زينب کبري (ع)
مصيبتهايى که بر بانوي بزرگوار اسلام حضرت زينب کبرى (ع) وارد شده، از حد قلم و بيان، خارج است؛ مصيبتهاى سنگين و پى در پى که هر کوه استوارى را متلاشى مى کرد، ولى اين بانوى بزرگوار همه اين مصائب را تحمل کرد و در صحنه امتحان الهي، نقش خود را به خوبى ايفا نمود.
در صبر او همين بس که بر شهادت چند برادر و برادر زاده و دو فرزند خود به نيکى صبر کرد و در عصر عاشورا، هنگامى که در قتلگاه بر بالاى جنازه برادر قرار گرفت رو به آسمان کرد و گفت: خداوندا اين قربانى اندک را از ما بپذير. (زينب کبري، فيض الاسلام، ص 184)
*شجاعت زينب کبري (س)
شجاعت حضرت زينب کبرى (س) همچون ديگر فضايل او درخشان و تابنده بود. آن حضرت در حالى که عزيزترين نزديکانش در يک روز به شهادت رسيده بودند و منزل به منزل همراه با زنان و کودکان خاندان رسالت به اسيرى رفته بود، شجاعانه و پر صلابت و با بىاعتنايى خاصى به مجلس عبيدالله وارد شد. و براى تحقير ابن زياد، جواب او را نداد و بدون اين که از او اجازه بگيرد، نشست. با شجاعت تمام چنان خطبهاى خواند که هيچ مرد شجاعى در آن زمان و مکان، قدرت گفتن حتّى بعضى از جملات آن را نداشت. در شام نيز به مجلس يزيد وارد شد و خطبه آتشيني ايراد کرد و بساط حکومت يزيديان را متزلزل ساخت.
در آن مجلس، وقتى، مردى شامى از يزيد خواست که دختر امام حسين عليه السلام را به عنوان «کنيز» به او ببخشد، بر سر مرد شامى فرياد کشيد که: (با اين درخواست نابجايت) پستى ورزيدى، خداوند اين دختر را نه براى تو قرار داده و نه براى امير تو! يزيد از اين جمله خشمگين شده، گفت: «به خدا قسم جاريه قرار دادن اين دختر براى من آسان است و اگر بخواهم، اين کار را مى کنم.» حضرت زينب (س) فرمود: به خدا قسم حق چنين کارى را ندارى مگر از دين ما خارج شده و ديانت ديگرى را انتخاب کنى! (بزرگ زنان صدر اسلام، احمد حيدري، 231)
*سخنورى زينب کبري (س)
«حذلم بن کثير» که يکى از سخنوران و فصيحان عرب است، از فصاحت و سخنورى اين بانو در کوفه متعجب شده، به طورى که شبيهى جز امام على عليه السلام، براى آن بانو نيافته و گفته است: گويا از زبان على (ع) آهنگ سخن مىنمود. (زينب، فيض الاسلام، 153)
*عرفان زينب کبري (س)
اين بانوي بزرگ، آن چنان مقام والايي در زمينه «شناخت و عرفان» داشت که با وجود عظمتِ مصيبتِ عاشورا و مصائب اسارت، وقتى ابن زياد پرسيد: رفتار خدا را با اهل بيت خود چگونه ديدى؟ فرمود: «ما رَأَيْتُ الَّا جَميلًا» چيزي جز خوبى و زيبايى نديدم. (بحارالانوار ج 45 ص 115 ، اللهوف ص 160)
همچنين در مجلس يزيد در ضمن خطبه اي فرمود: حمد و سپاس خداى را که پروردگار دو جهان است او که اوّل و آغاز کار ما را به سعادت و نيکبختى و آخر کار ما را به شهادت و رحمت ختم کرد. (زينب کبري، فيض الاسلام، ص 169)
اينگونه تعابير، نشاندهنده جهانبيني خاص توحيدي اهل بيت (ع) است و همين تعابير بلند توحيدي و عرفاني، الهام بخش عرفاي راستين اسلامي بوده و آن مردان الهي، مطالب عرفاني خود را از قرآن و اهل بيت (ع) آموخته اند.
اين يادداشت را با سخني از استاد شهيد مرتضي مطهري (ره) درباره زينب کبري (س) به پايان مي برم: ايشان ميگويد: يکى از زنان اسلام که مايه افتخار جهان است زينب کبرى عليها السلام است. تاريخ نشان مىدهد که حوادث خونين و مصائب بى نظير کربلا زينب را به صورت پولاد آب ديده درآورد. زينبى که از مدينه خارج شد با زينبى که از شام به مدينه برگشت يکى نبود. زينبى که از شام برگشت رشد يافتهتر و خالصتر بود. حتى آنچه در خلال حوادث اسارت ظهور کرده با آنچه در خلال ايام کربلا در زمانى که هنوز برادر بزرگوارش زنده بود و مسؤوليت به عهده زينب گذاشته نشده بود از زينب ظهور کرد فرق دارد. يکى از زنان فاضله مسلمان عرب در زمان ما به نام دکتر عايشه بنت الشاطى کتابى درباره زينب نوشته به نام بَطَلَةُ کربلا يعنى بانوى قهرمان کربلا. اين کتاب چند بار به فارسى ترجمه و چاپ شده، اين بطولت و قهرمانى قسمت زيادش معلول همان حوادث و شدايد کربلاست. (مجموعه آثاراستاد شهيد مطهرى، ج18، ص: 90)
---------------------------------------------------------
نويسنده: حجتالاسلام وحيد واحدجوان